از رد پیشنهاد کیارستمی پشیمانم
گیتی خامنه، مجری قدیمی تلویزیون درباره همکاری نکردن با کارگردانان معروفی مانند عباس کیارستمی و ابراهیم حاتمی کیا میگوید: من همیشه گفتهام مواردی که در زندگی احساس پشیمانی کرده باشم کم است، چون در کارهایم خیلی تأمل و مشورت میکنم اما یکی از موارد کاری که در آن احساس پشیمانی میکنم در زمینه بازیگری است. به من پیشنهادهای زیادی از سوی کارگردانان بسیار موفق مطرح شده است که یکی از آنها پیشنهاد آقای کیارستمی بود. از رد پیشنهادها هرگز دچار ندامت نشدهام چون معتقدم ایفای نقش در نقشی غیر از آنچه مردم با آن خاطره دارند، خاطرههای خوش آنان را تحتالشعاع قرار خواهد داد؛ اما در مورد استاد کیارستمی، زمانی که به عنوان دستیار کارگردان با ایشان کار میکردم، ایشان پیشنهاد دادند که در نقش دستیار کارگردان ایفای نقش داشته باشم اما من بر حسب باوری که دربارهاش گفتم، این پیشنهاد ناب را قبول نکردم و از این تصمیمگیری پشیمانم. من این فرصت را به خود ندادم و از این بابت متأسفم. شاید اگر در حال حاضر چنین پیشنهادی به من میشد به یقین مشتاقانه آن را با افتخار میپذیرفتم.
این برنامه ساز کودک بیان میکند: هیچ کلاسی به میزان کارهایی که کنار این بزرگواران انجام دادم، آموزنده نبود. کارهایی که با افرادی مثل آقای ابراهیم حاتمی کیا داشتم واقعاً بخشهایی داشت که در هیچ کلاسی نتوانستم آن را بیاموزم. همچنین کاری که با آقای کیارستمی انجام دادم و مفتخر بودم که یکی از شاگردانشان باشم شاید از هر کلاس مستندسازی، فیلمبرداری و کارگردانی مفیدتر بود. شاید دلیل کار نکردن من این بود که بعد از آخرین کارم با آقای کیارستمی در سال ۱۳۷۳، از ایران رفتم و زمانی که برگشتم اصلاً نمیدانستم میخواهم کار هنری را دنبال کنم یا نه اما آقای ضابطیان و صوفی، همکاران ارزشمندم با دعوت من به نقره باعث شدند مجدداً به حضور در مقابل دوربین تصمیم بگیرم. من این کار را دوست داشتم و باعث شد به این فکر کنم که به کار اجرا برگردم. همچنین محبت اطرافیان و بازخوردها هم باعث شد شیرین کامی گذشته از محبتهای بی نظیر مردم را به خاطر بیاورم؛ البته در کنارش به نوشتن هم فکر میکردم و همین حالا هم انگیزه و شوق نوشتن در صدر انگیزههای من هستند. به امید خدا افتخار خواهید داد و کارهایی که زیر چاپ دارم را به زودی خواهید خواند.
خامنه در پاسخ به نوع فعالیتهایش در خارج از ایران بیان میکند: ویکی پدیا بخشی از بیوگرافی من را اشتباه نوشته و چند بار هم به این دوستان مراجعه کردهام اما اطلاعات اشتباه متأسفانه کماکان سر جای خودش هست. آنها نوشتهاند که من با رسانه صدای آشنا همکاری کردهام؛ در صورتی که من با آنها همکاری نداشتهام. من در یک مدرسه آمریکایی با بچهها کار کردم و عنوان کاری من کمپس سوپروایزر بود که عنوانی شبیه ناظم است. روزهای تعطیل و شبها هم کار میکردم و برای کودکان و بزرگسالان دو زبانه فارسی تدریس میکردم. کار من تدریس زبان به بچههای چند زبانه بود. همچنین روز تعطیل خود را هم با بچههای چند زبانه و ایرانی دراما کار میکردم که رشته تحصیلی من بود. من تلاش میکردم که از طریق نوشتن پی اس های تئاتر و نمایشهای ایرانی که مقولات انسانی، اخلاقی و مباحث فرهنگی ما در آن مستتر بود، بچههای نسل سوم و چهارم را با ایران آشنا کنم. همچنین سعی کردم که دانش آموزان به دو زبان انگلیسی و فارسی متنهای تئاتری را اجرا کنند.
افزودن دیدگاه جدید